محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

32 ماهگی ماه من

محدثه  عزیزم... نمیدانم تو را به اندازه ی نفسم دوست دارم یا نفسم را به اندازه ی تو ؟  نمیدانم چون تو را دوست دارم نفس میکشم یا نفس میکشم که تو را دوست بدارم ؟  نمیدانم زندگیم تکرار دوست داشتن توست یا تکرار دوست داشتن تو زندگیَم ؟  تنها میدانم ، بسیار میخواهم تو را … نمی دانم چشمانت با من چه میکند ؟ فقط وقتی که نگاهم میکنی چنان دلم از شیطنت نگاهت می لرزد که حس میکنم چقدر زیباست فدا شدن برای چشمهایی که تمام دنیاست دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی ، دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی ، دوستت دارم چون زیباترین خاطرا...
6 اسفند 1393

31 ماهه شدن ماه من

محدثه من،برایت رویایی آرزو میکنم پر شور و تمام نشدنی آرزو میکنم دوست داشته باشی آنچه که باید دوست داشته بداری و فراموش کنی آنچه را که باید فراموش کنی برایت شوق آرزو میکنم،آرامش آرزو میکنم و با تمام وجودم از خدای مهربانم میخواهم وقتی لبخند به دنبال جایی برای نشستن میگردد،لبهانت در آن نزدیکی باشد وهیچ راه نجاتی نداشته باشی وقتی غرق در آرامش،سلامتی وخوشبختی هستی از خدا دگر هیچ نمیخواهم،هیچ آرزویی ندارم،رویایم را میخواستم که به آن رسیدم،دنیا را میخواستم که آن را بدست آوردم، رویایی که همان دنیای من است. و تو دختر نازنینم،همان دنیا و رویای شیرین منی. 31ماهگیت مبارک دوردونه من   ...
1 بهمن 1393

سفرنامه مشهد5

دخترک عزیزم محدثه جون یکبار دیگر لطف آقا امام رضا شامل حال ما شد و ما را دعوت کرد به حرمش ولی ایندفعه مشهد یه شور حال دیگه ای داشت چون شهادت امام رضا بود و همه جا دسته های عزاداری و سینه زنی بود. من و شما و بابایی به همراه مامانجون و مامان مرضی که همسفرای عزیز ما بودن یکشنبه  شب30 آذرماه بود راه افتادیم که دقیقا شب چله تو راه بودیم و پنج شنبه 4 دی ماه برگشتیم.از اونجایی که در این ایام مشهد خیلی شلوغه باباجون یکی از هتل های نزدیک حرم به نام مدینه الرضا رو رزرو کرد که در رفت و آمد به حرم اذیت نشیم.هتلی که در آن اقامت داشیم راخیلی دوست داشتی و روز آخر دوست نداشتی که برگردیم و همش میگفتی هتلمون بمونیم.خیلی سفر خوبی بود که با وج...
9 دی 1393

محرم و عزای امام حسین (ع) 93

دختر نازم محدثه ؛ عاشق امام حسین (ع) بودن کودک و بزرگ نداره ... امسال محرم هم از راه رسید با تمام حزن و اندوهش، همه جای ایران رو فرا گرفت و شما هم "دخترک نازم" با پوشیدن پیراهن مشکی که مزیّن به نام خانم حضرت رقیه که تقریبا هم سن و سال شماست یکی از عزاداری امام حسین شدی. ذخترکم هم توی هیأت امام زاده علی اکبر چیذر رفتیم و هم دسته های عزاداری که تو محله ما برگزار شد. همیشه عاشق امام حسین باشی و در پناه خدای او ... ...
14 آبان 1393

28 ماهگیت مبارک

دخترک نازم محدثه جونی 28 ماهه شدی و من خدارو شکر میکنم که هر چقدر هم خدارو شکر کنم برای وجود تو فرشته کوچولوم بازم کمه.این روزهاخیلی شیرین تر وعاقلتر شدی.مامانو حسابی بوس میکنی و بهت میگم محدثه خیلی دوست دارم تو هم با زبون شیرین خودت میگی، منم خیلی دوست دارم که مامانی اون بهترین لحظه زندگیمه. یه چند وقتی میشه که دیگه حسابی با خودت و عروسکات بازی میکنی وکلی باهاشون حرف میزنی و میخوابونیشون.وحتی براحتی براشون کتاب میخونی.بیشتر شعرها رو از حفظ بلدی و میخونی.البته سوره ی توحید و صلوات و اسامی امامان (ع) رو تا امام پنجم بلدی و میگی. الهی دورت بگردم مامانی که اینقدر باهوشی.تو کارای خونه که کلی کمک مامان میکنی تا جارو میخوام بکشم سریع ...
29 مهر 1393

سفری به بابلسر

دختر نازم محدثه جون بابا محمود از چند ماه پیش یه جای بسیار خوشگل و زیبا دربابلسر رِزِرو کرده بود که بریم چند روزی و خوش بگذرونیم  شنبه 15/06/93 بود که راهی این سفر شدیم. در این سفر دایی مهدی و خاله فاطمه و نیکا جون و همچنین عمو محمد و مهشید جون و ایلیای عزیز هم همراه ما بودند. خیلی سفر خوبی بود و کلی خوش گذشت.کنار ویلاهای شیکی که داشتیم باغ پرتدگان و پارک بازی،جزیره مجنون و یک ساحل بسیار زیبا و عالی. دخترکم بقیه مطالبو با زبان عکس بازگو می کنم... .  در ادامه مطلب با ما همراه شوید.   این چند تا عکس از محوطه ویلامون کلی بازی و شادی جزیره مجنون اینجا هم ح...
24 شهريور 1393

روز دختر و یک آخر هفته حسابی؛

دخترک نازنین محدثه جونی؛ در این پست با اجازه دو تا مطلب برات مینویسم چون همزمان بود. یکی "روز دختر" و یکی "گردش و تفریح در باغ دشت بهشت در کرج" ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر: دختران فرشتگانی هستند از آسمان...  برای پر کردن قلب ما با عشق بی پایان یکی از زیباترین روزهای خداوند یعنی ولادت حضرت معصومه (س) خواهر امام رضا (ع) بنام دختر انتخاب شد. این بهترین انتخاب است برای نامگذاری یک روز برای "تو" و دختران گلی مانند "تو" این روز مبارکت باشه دخترکم انشاالله به برکت همین روز همیشه صحیح و سلامت باشی. دختر که باشی می شوی مایه آرامش پدر. دختر که باشی می شوی غمخوار...
8 شهريور 1393

بازدید از نمایشگاه؛

دخترک عزیزم محدثه نازنین؛ ی نمایشگاه به نام "نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی" در محل بوستان گفتگو یا همان "محل دائمی نمایشگاههای شهرداری" برگزار شد. من و شما و باباجون تصمیم گرفتیم بریم بازدید چون طبق تجربیات قبلی در نمایشگاههای "قرآن"، "کتاب و مادر و کودک و..." شما عاشق نمایشگاهی مثل من و بابایی. خیلی باصفا و جالب بود از بازیهای رایانه ای تا نرم افزارهای جذاب برای شما"آهنگ و آموزشهای کودکانه" ک چندتایی با انتخاب خودت  و چندتایی با انتخاب ما خریداری کردیم. خلاصه ی روز خوب و حسابی بود و خیلی خیلی خوش گذشت. این هم چند تا عکس خوشکل از دخترک ما قربونت بغ...
8 شهريور 1393

سفر نامه مشهد 4

   آقا حرمـت عـجــب صفایی دارد                    لطف و کـرمت عجب وفایی دارد   چون آمـده ام باز حــرم میفهمم                      زیر گـنبـدت عــجب هــوایی دارد دختر گلم محدثه جون باز هم یکبار دیگر  لطف و عنایت آقا امام رضا شامل حال ما شد و مارو طلبید حرم زیبایش. از حال و هوای اونجا قبلا برات گفتم این بار هم مثل همیشه با صفا و آرام. برای این بار اتفاقی که در حرم افتاد رو برات می نویسم. شب اول که رسیدیم و برای زیارت رفتیم حرم، وارد که شدیم گفتی "مامانو" (مامان) شکلات می خوام و...
17 مرداد 1393