محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

اخرین شب انتظار

سلام دختر قشنگم محدثه جون؛ مامانی امشب  رفتم پیش دکتر گفت فردا ساعت 13 بیا برای زایمان پس امشب اخرین شبی که تو دلمی نمیدونم احساسمو چطوری بنویسم یه جورایی هم خیلی خیلی خوشحالم که فردا میای تو بغلم و هم کمی دلم گرفته ؛ به خاطر اینکه دلم واسه تکون خوردنات و شیطونیهات که داشتی تنگ میشه مامانی امیدوارم توی این 8 ماه و چند روزی که تو دلم بودی حسابی بهت خوش گذشته باشه.از بابا جون هم حسابی ممنونم به خاطر خوبیهایی که داشت اگه بدونی امشب چقدر خوشحاله امیدوارم که فردا صحیح و سالم بیایی تو بغلمون شادیمونو کامل کنی.خیلی خیلی دوستت داریم دخترم   ...
27 خرداد 1391

روزهای پایانی انتظار

محدثه جون؛مامانی سلام عزیز مامان از امروز تا اومدنت تقریبا 10 روز مونده برات بگم مامانی سه شنبه رفتم سونو گفت همه چی خوبه الحمدلله وزن شما را هم گفت 2850 قربونت برم که داری تپلی میشی عزیز دل مامان حسابی مواظب خودت باش تا این چند روز هم به سلامتی تموم شه دل من و بابایی حسابی آب شده جیگر   مامان حسابی هم شیطون شدی لگدات خیلی شدید شده بعضی اوقات نفسمو میگیره دختر قشنگم خیلی دوستت دارم ...
20 خرداد 1391

ورود به ماه نهم بارداری

سلام دختر قشنگم مامانی امروز ماه هشتم پشت سر گذاشتیم و وارد ماه نهم شدیم دیگه چیزی به امدنت نمونده خدارو شکر که همه ی این احساسات شیرین رو تا اینجا تجربه کردم .  دخترم دیشب با بابایی ساک بیمارستان جمع کردیم دیگه دلمون اب شده تا بیایی ایشالله این چند هفته هم به سلامتی بگذره و بیایی تو بغل من و بابایی. ...
3 خرداد 1391

عکس از سیسمونی دخترم

دختر عزیزم محدثه جون سلام، عزیزم در این تایپیک میخوام برات چند تا عکس قشنگ از سیسمونی نازت برات بزارم امیدوارم خوشت بیاد. این عکس کلی از اتاقته و بقیه عکس ها در ادامه مطلب دوستت دارم عزیزم   ...
1 خرداد 1391

جشن سیسمونی

قشنگم؛ محدثه جون سلاااااااااام. امروز خونمون حسابی شلوغه آخه امروز جشن سیسمونی شماست، بابابزرگا،مامان بزرگا،عموها،دایی و عمه با بروبچه ها هستن. خود شما هم هستی بابایی البته تو دل مامانی. راستی برای دعوت مهمونا کارت هم دادیم نمونشو برات میزارم. دوست دارییییییییییییییییییییم زیااااااااااااااااااااااااااد.         ...
21 ارديبهشت 1391

ورود به ماه هشتم بارداری

سلام دختر قشنگ مامان وبابا محدثه جون؛ عسل مامان  امروز وارد ماه هشتم بارداری شدیم این عدد هشت تو بارداری یه ابهت خاصی داره نشون میده که چیزی تا دیدن چشمای قشنگت نمونده مامانی وقتی دارم برات مینویسم یه جورایی اصلا باورم نمیشه که کمتر از دو ماه دیگه میایی تو بغل من وبابایی این چند ماه هم نمیگم راحت ولی زود گذشت ایشالله این دو ماه هم به سلامتی تموم شه و صحیح وسالم بیایی تو بغل ما.   ...
3 ارديبهشت 1391

به به چه اتاق قشنگیییییی!!!!!

سلام دخملی قشنگم محدثه جون؛ این روزا من و مامانی به همراه بابا حاجی و مامان جون حسابی سرمون گرمه و البته شلوغ، اگه گفتی برای چی دخملم؟ بذار برات بگم داریم یواش یواش یکی از اتاقهامون رو آماده ورود تک گل زندگیمون و بهترین هدیه ای که خداوند بهمون داده می کنیم. دخمل گلم انشاا... تا دو ماه دیگه به سلامتی قدم به دنیای زیبای خداوند بگذاری و زندگی من و مامانی رو هم از این شیرینتر و قشنگتر کنی. بوس بوس بوس ......   ...
18 فروردين 1391

یه خبرررررررر!!!!!

سلام عزیزم محدثه جون؛ یه خبر برات دارم؛ اگه گفتی چیه بابایی!؟ با مامانی و بابا حاجی و مامان جون و خاله فاطمه رفتیم برات یه تخت و کمد شیک و ناز صولتی خریدیم وای اگه ببینی!!!!!!!!!!!! دلمون آب ششششششششششششششد.... ...
14 فروردين 1391