محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

تولد 4 سالگی فرشته کوچولوی ما

دختر گلم محدثه جونی امسال تولد شما درست تو ماه مبارک رمضان بود که من به بابایی گفتم تولدت و بندازیم بعد از ماه مبارک ولی باباجونی دوست نداشت و گفت هر چیزی به وقتش خوبه و منم دیدم راست میگه و خلاصه دقیقا روز تولدت جشن برات گرفتیم یعنی جمعه 28 خرداد 1395.البته اینم بگم مامانی دقیقا تا یک روز قبلش مامانی امتحان داشت ولی به کمک بابایی تونستیم یه تولد خیلی خوب برات بگیریم.از 25 روز قبلش رفتیم آتلیه برای گرفتن عکس 4 سالگی که خیلی خوب همکاری کردی و چند تا عکس خیلی خوشگل ازت گرفتیم .این دفعه هم به اتلیه سها رفتیم و تو خونه داشتیم از تو سایتش عکسا رو میدیم یه عکس آشپزی داشت که شما عاشق اون عکس شدی و همش میگفتی میخوام منم بگیرم که رفتیم و گرفت...
2 تير 1395

یه روز خوب در بام تهران

دختر گلم محدثه جونی جمعه هفته پیش من و شما و بابایی یهویی تصمیم گرفتیم که بریم بام تهران و سوار تله کابین شیم.که به دایی اینا هم زنگ زدیم قبول کردن که بیاین و مامان جون و باباحاجی هم آمدن.خیلی خوش گذشت مخصوصا به شما و نیکا جون. قربون این ژستای خوشگلت بشم  لطفا بفرمایید ادامه مطلب... اولش که رسیدیم بابا محمود رفت و یه دوغ آبعلی گرفت که خیلی حال داد. قربون شما دو تا دختر خوشگل بشم وقتی که ما رسیدم از ساعت تله کابین گذشته بود و ولی به تله سیژ رسیدم که خیلی خوب بود. من همش فکر میکردم که شما بترسی ولی ماشالله اصلا نترسیدی و کلی کیف کردی اینجا هم ایستگاه چشمه بود ...
21 خرداد 1395

سفر نامه مشهد 10

دختر گلم محدثه جونی  بازم هم لطف و کرامت امام رضا شامل حال ما و شد و ما رو به حرم زیبایش دعوت کرد.البته من میگم همه ی اینا بخاطر شماست که عاشق امام رضایی  و همیشه میگی دلم برای گنبدی تنگ شده و امام رضا صدای کوچولوت رو میشنوه و ما رو به حرم زیبایش دعوت میکنه.این دفعه در روز زیبای نیمه شعبان در حرم زیبایش بودیم.که خیلی سفر خوبی بود و کلی به شما حال داد چون همسفرای عزیزی با ما بودن که شما عاشقشونی.بابا حاجی و مامان جون به همراه من و شما و بابایی رفتیم که این دفعه هم وسیله ی سفرمون هواپیما بود و شما خیلی دوست داری.و به هتل گلشن رضوی رفتیم.روز پنج شنبه رفتیم و یکشنبه بعدظهر برگشتیم. دستم به روی سینه نشانه ی ارادت است &nbs...
9 خرداد 1395

سفرنامه شمال10

دختر گلم محدثه جونی از اونجایی که عاشق شمال و ودریا هستی بابا محمود تا موقعیت گیر بیاره یه ویلای شیک و تمیز کنار دریا رزرو میکنه برامون تا بریم و کلی خوش بگذرونیم.این دفعه تعطیلی عید مبعث بود که دو سه روزی تعطیل بود و ما از سه شنبه بعدظهر رفتیم تا جمعه که خیلی سفر خوبی بود .و با این که سه نفره بودیم ولی خیییییییییییییییلی خوش گذشت. عاشقتم عشق مامان بقیه شرح ماجرا سفر در ادامه مطلب....   از شب قبل که میخواستیم بریم بابا جونی وسایل و گذاشته بود تو ماشین که ما فرداش ساعت دو بریم جلوی اداره بابایی سوارش کنیم و بریم.منم تا ظهر دانشگاه بودم امدم با هم ناهار خوردیم و رفتیم دنبال بابایی. ویلا که بابا یی...
17 ارديبهشت 1395

سفر نامه اصفهان3

دخترم گلم محدثه جونی روز چهار شنبه اول اردیبهشت به همراه آقاجون و مامان مرضی و عمو ها و عمه جونی و برو بچ راه افتادیم به سمت شهر اصفهان تا دو روزی و به تفریح و گردش بگذرونیم خیلی سفر خوبی و بود و خیلی خوش گذشت مخصوصا به شما بچه ها که کلی با هم بازی و شادی کردین.بقیه شرح ماجرای سفر را با عکس برات توضیح میدم عشق مامان. بفرمایید ادامه مطلب... در راه رفتن فاطمه جون امد تو ماشین ما کلی با هم بازی کردین (البته گاهی هم ماهان می امد با شما بازی میکرد) اینجا توی راه بود وایستاده بودیم برای استراحت  اینم چند تا عکس از حیاط خونه ای که رفته بودیم که خیلی جای باصفایی بود دقیقا روبروی سی و سه پل بود...
10 ارديبهشت 1395

یک روز شاد در هوای بهاری

دختر گلم محدثه جونی توی یک روز بهاری خوب به همراه فاطمه جون و عرفان و لیلاجون رفتیم به یک شهر بازی و کلی شما با دختر عمو و پسر عمو جان بازی و شادی کردی ایشالله که همیشه شاد و خوشحال باشی عشق مامان. اولش رفتیم قسمت دریاچه و کلی قایق سواری کردیم بعدشم رفتیم چرخ و فلک که شما اولین بار بود که چرخ و فلک سوار میشدی من هم همراه شما بچه ها سوار شدم.و شما دختر گلم خیلی بهت حال داد و اصلا نترسیدی. و بعدشم قطار سواری و کلی بازی های جور وا جور که خیلی به شما خوش گذشت عزیز دلم. ...
30 فروردين 1395

سفرنامه شمال 9

دختر گلم محدثه جونی امسال هم تعطیلات عید رو تصمیم گرفتیم که به شمال سفر کنیم ولی این دفعه اول عید و رفتیم برخلاف سالهای قبل که نزدیک سیزده بدر میرفتیم.روز دوم عید حرکت کردیم و ششم عید برگشتم.بابا محمود یه ویلای خیلی شیک و تمیز کنار دریا توی جویبار از یک ماهه قبل رزو کرده بود که به اتفاق بابا حاجی و مامان جون و دایی جونی و خاله فاطمه ونیکا جونی رفتیم خیلی خوش گذشت مخصوصا به شما و نیکا جونی که حسابی کیف کردین. دو روز اول هوا بارونی بود ولی بعدش هوا عاالی شد.خیلی خیلی سفر خوبی بود.حالا بقیه شرح ماجرای سفر رو با عکس برات توضیح میدم. قربون عشقم برم با ژستای خوشگلش برای دیدن بقیه عکسا بفرمایید ادامه مطلب: در راه ...
7 فروردين 1395