محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

حرکات و تغییرات جدید؛

1392/4/15 0:57
نویسنده : مامان وبابا
411 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک یکسال و چند روزه ما، محدثه جونی؛

از زمانی که یکساله شدی و اکنون که در اوایل شروع سال دوم از زندگی زیبا و باصفات هستی چندین حرکت جدید یاد گرفتی و یا از قبل انجام می دادی و آنها را تکمیل کردی که به شرح زیر می نویسم:

1- راه رفتن شما؛ وای که دیگه چقدر قشنگ و زیبا و بدون کمک راه می روی و دیگه بدون کمک هم از زمین بلند می شی "آرزویم برای قدمهایت این است که آنها را در مسیر حق و به سوی نور و خوشبخی برداری"

2- دو تا مروارید خوشگل و قشنگ "به آدرس ردیف پایین سمت چپ اون دوتایی که داشتی و یکی هم سمت راست اونها"هم اضافه کردی که بهشون خوش اومد می گم هر چند که موقع اومدنشون اذیت شدی ولی خوب چاره ای نیست دیگه دخترم و اما"انشاالله همیشه مرواریدهای قشنگت صحیح و سالم بمونن و هیچ وقت دیگه اذیتت نکنن"

3- اگه اسباب بازی و یا چیز دیگه ای که توی دستای قشنگت باشه، بندازی زمین و یا اگر برنامه مورد علاقه ات تموم بشه لبهاتو خیلی قشنگ و خوردنی جمع می کنی و می گی "اوه"خنده

4- کلمه "بابا" و "مامان" رو دیگه خیلی خوب و قشنگ صدا می کنی.

"الهی که مامان و بابا فدای یدونه دخترمون بشن."

5- دست دسی و نانای هم که دیگه نگو با سی دیهای "رنگین کمون""حسنی نگو بلا بگو""عمو فردوس" و برخی از آهنگهای پاپ. "فدای نانای کردنت"

6- عاشق این هستی که قاب عکسهای قشنگ و زیبایی که تو آتلیه انداختی و به جای جای خونه زدیم و نازبدیم و بهت نشون بدیم امان از وقتی که ما یادمون بره خودت با ایجاد سروصدا و حرکاتی به ما یادآوری می کنی. در ضمن هر وقت عکس خودتو می بینی تو گوشی موبایل شروع می کنی به بوس کردن. بوس و بوس و بوس "فدای خودت و عکسهای قشنگت"

 7- حالا دیگه هر کسی را به اسم صدا می کنیم به سمتش برمی گردی و خوب خوب همه خانواده را میشناسیچشمک

«اینجا هم که کامل ایستادی و یه قدمی هم توی حیاط آقاجون مامان توی شمال که هفته ی پیش رفته بودیم زدی»

 

 «در حال گفتن کلمه "اوه" وقتی سی دی رنگین کمون تموم شد»

 

 «در حال بوس کردن عکس خودت»

 

 عزیزکم:

«قشنگترین نگاهم را برایت کنار گذاشتم تا بدانی با تمام وجود دوستت دارم»ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مریم (مامان ثناجون)
15 تیر 92 16:14
افرین به دخمل جیگر طلای خاله
مبارکت باشه قدمهات و راه رفتنت عزیزم


خیلی ممنون خاله جون

سمانه مامان ستایش
15 تیر 92 18:28
راه رفتن و مرواریدای جدیدت مبارک محدثه جون

ممنون خاله جون
مامان آیسل
15 تیر 92 21:19
ماشالله به دخترمون مامانی به سایت ماهم سری بزنین خوشحال میشیم

خیلی ممنون چشم حتما
نازنین (مامان ثــــــــــــنا)
17 تیر 92 9:00
هزار ماشالله به محدثه نازم که انقدر قشنگ و بدون کمک راه میره.........
تو هم مثل ثنای من آهنگای رنگین کمونو دوست داری قربون برم
انشالله همیشه سلامت باشی عزیزخاله

خیلی ممنون دوست خوبمپس ثنا جونم هم عاشق آهنگ های رنگین کمونه،قربونش برم من ببوس ثنای نازمو

نسرین خاله اسما
21 تیر 92 20:23
قربونت برم محدثه جونم که داری عکس خودتو بوس میکنی

خدا نکنه خاله جونم خیلی ممنون
مریم (مامان ثناجون)
24 تیر 92 10:38
مبارکت باشه عزیزم قدمهای کوچولوت انشاالله که در را درست قدم برداری
فدای نانای کردنت عزیزم تو هم مثل ثنا جون قرتی هستی

مررسی خاله جون از دعای قشنگتون
قربون جفتشون که قرتی هستن
خاله فاطمه
22 مرداد 92 7:24
سلام تربچه ی خاله از آخرین نظری که برات گذاشتم تقریبا 2 ماه میگذره 1ماهش به خاطر اواخر بارداری بود که نمیتونستم پشت کامپیوتر بنشینم ومااااااااااااااااااااااااااااااااااه دیگش که شیرین تر از تمام ماههای عمر خاله بود به دنیا اومدن همبازی کوچولوت
نیکا جون
زندگی خاله این توضیحات و برای این دادم که از دست خاله ناراحت نباشی ومقدمه ای هم باشه برای نظرهای بعدی
محدثه جونی همه ی حرفام و تو یک جمله خلاصه میکنم
به اندازه ی دخترم نیکا دوست دارم

خالی ی عزیزم نیازی به توضیح نبود چون خودم خاله ی عزبز و مهربونم رو میشناسم
منم یه عالمههههههههههههههههههه دوست دارم
خاله فاطمه
22 مرداد 92 8:16
خاله به قربون همه ی حرکات جدیدت بره که انقدر شیرین و با مزه است[چشمک
2 تا مروارید جدیدت مبارک الهی هر چی درد داری خدای مهربون بیاره برای خاله
اصلا میدونی خاله من عاشق اوه گفتناتم.مامان وبابا گفتناتم.بوسیدن همزمان با دیدن عکساتم.تشخیص قشنگت با صدا زدن دایی.باباحاجی.مامان جون.خاله و عاشق قدم زدنت تو دل طبیعتم
از خدای مهربون می خوام که روز به روز به این حرکات های قشنگت اضافه کنه لبخند]

خیلی ممنون خاله جون از این همه لطفت