حرکات و تغییرات جدید؛
دخترک یکسال و چند روزه ما، محدثه جونی؛
از زمانی که یکساله شدی و اکنون که در اوایل شروع سال دوم از زندگی زیبا و باصفات هستی چندین حرکت جدید یاد گرفتی و یا از قبل انجام می دادی و آنها را تکمیل کردی که به شرح زیر می نویسم:
1- راه رفتن شما؛ وای که دیگه چقدر قشنگ و زیبا و بدون کمک راه می روی و دیگه بدون کمک هم از زمین بلند می شی "آرزویم برای قدمهایت این است که آنها را در مسیر حق و به سوی نور و خوشبخی برداری"
2- دو تا مروارید خوشگل و قشنگ "به آدرس ردیف پایین سمت چپ اون دوتایی که داشتی و یکی هم سمت راست اونها"هم اضافه کردی که بهشون خوش اومد می گم هر چند که موقع اومدنشون اذیت شدی ولی خوب چاره ای نیست دیگه دخترم و اما"انشاالله همیشه مرواریدهای قشنگت صحیح و سالم بمونن و هیچ وقت دیگه اذیتت نکنن"
3- اگه اسباب بازی و یا چیز دیگه ای که توی دستای قشنگت باشه، بندازی زمین و یا اگر برنامه مورد علاقه ات تموم بشه لبهاتو خیلی قشنگ و خوردنی جمع می کنی و می گی "اوه"
4- کلمه "بابا" و "مامان" رو دیگه خیلی خوب و قشنگ صدا می کنی.
"الهی که مامان و بابا فدای یدونه دخترمون بشن."
5- دست دسی و نانای هم که دیگه نگو با سی دیهای "رنگین کمون""حسنی نگو بلا بگو""عمو فردوس" و برخی از آهنگهای پاپ. "فدای نانای کردنت"
6- عاشق این هستی که قاب عکسهای قشنگ و زیبایی که تو آتلیه انداختی و به جای جای خونه زدیم و نازبدیم و بهت نشون بدیم امان از وقتی که ما یادمون بره خودت با ایجاد سروصدا و حرکاتی به ما یادآوری می کنی. در ضمن هر وقت عکس خودتو می بینی تو گوشی موبایل شروع می کنی به بوس کردن. بوس و بوس و بوس "فدای خودت و عکسهای قشنگت"
7- حالا دیگه هر کسی را به اسم صدا می کنیم به سمتش برمی گردی و خوب خوب همه خانواده را میشناسی
«اینجا هم که کامل ایستادی و یه قدمی هم توی حیاط آقاجون مامان توی شمال که هفته ی پیش رفته بودیم زدی»
«در حال گفتن کلمه "اوه" وقتی سی دی رنگین کمون تموم شد»
«در حال بوس کردن عکس خودت»
عزیزکم:
«قشنگترین نگاهم را برایت کنار گذاشتم تا بدانی با تمام وجود دوستت دارم»