سفرنامه شمال 9
دختر گلم محدثه جونی
امسال هم تعطیلات عید رو تصمیم گرفتیم که به شمال سفر کنیم ولی این دفعه اول عید و رفتیم برخلاف سالهای قبل که نزدیک سیزده بدر میرفتیم.روز دوم عید حرکت کردیم و ششم عید برگشتم.بابا محمود یه ویلای خیلی شیک و تمیز کنار دریا توی جویبار از یک ماهه قبل رزو کرده بود که به اتفاق بابا حاجی و مامان جون و دایی جونی و خاله فاطمه ونیکا جونی رفتیم خیلی خوش گذشت مخصوصا به شما و نیکا جونی که حسابی کیف کردین. دو روز اول هوا بارونی بود ولی بعدش هوا عاالی شد.خیلی خیلی سفر خوبی بود.حالا بقیه شرح ماجرای سفر رو با عکس برات توضیح میدم.
قربون عشقم برم با ژستای خوشگلش
برای دیدن بقیه عکسا بفرمایید ادامه مطلب:
در راه رفتن چون صبح زود رفتیم شما طبق معمول خواب بودی و رسیدم ویلا بیدار شدی
بعدشم که رسیدی به ویلا شما و نیکا جونی کلی از ویلا خوشتون امده بود
کلی با نیکا جونی تو این چند روز شن بازی کردین به قول خودت شم بازی
اینم چند تا عکس تو محوطه ویلا
بابایی به خاطر شما که پله تو ویلا رو دوست داری ایندفعه که دوبلکس گرفته بود و شما کلی با پله هاش حال کردی و همش بالا و پایین میرفتین.
یه روز هم رفتیم ایران کتان و کتان تافته و مجتمع پرشیا کلی خرید کردیم شام هم همونجا رفتیم بوف که به شما و نیکا جونی خیلی حال داد.
اونجا هم تا تونستیم غذاهای شمالی خوردیم که شما هم خیلی دوست داشتی
از این درخته هم نارنج چیدی گلم
اینم چند تا عکس زیبا از دریا
این عکس خوشگلت هم دلم نیامد نزارم
در راه برگشتن هم توی یه رستوران آش دوغ خوردیم
اینقدر با مامانجون تو ماشین بازی کردی که نزدیکیای خونه اینجوری خوابت برد عشق مامان
دخترک گلم از صمیم قلبم برات آرزو میکنم همیشه شاد باشی و بخندی
.: محدثه جون تا این لحظه ، 3 سال و 9 ماه و 11 روز سن دارد :.