محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

سفر نامه مشهد 10

1395/3/9 1:20
نویسنده : مامان وبابا
402 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم محدثه جونی 

بازم هم لطف و کرامت امام رضا شامل حال ما و شد و ما رو به حرم زیبایش دعوت کرد.البته من میگم همه ی اینا بخاطر شماست که عاشق امام رضایی  و همیشه میگی دلم برای گنبدی تنگ شده و امام رضا صدای کوچولوت رو میشنوه و ما رو به حرم زیبایش دعوت میکنه.این دفعه در روز زیبای نیمه شعبان در حرم زیبایش بودیم.که خیلی سفر خوبی بود و کلی به شما حال داد چون همسفرای عزیزی با ما بودن که شما عاشقشونی.بابا حاجی و مامان جون به همراه من و شما و بابایی رفتیم که این دفعه هم وسیله ی سفرمون هواپیما بود و شما خیلی دوست داری.و به هتل گلشن رضوی رفتیم.روز پنج شنبه رفتیم و یکشنبه بعدظهر برگشتیم.

دستم به روی سینه نشانه ی ارادت است              این بارگاه قدس امام کرامت است

بقیه شرح ماجرای سفر در ادامه مطلب...

 

مثل همیشه اینجا ما چمدون ها رو تحویل دادیم و شما نزاشتی که برای شما رو بدیم و میگی آخه چمدونم خش میوفته.قه قهه

اینجا هم که طبق معمول کتاب و خریدی و میخوندیبوس

داخل هواپیما هم کنار مامانجون نشستی و کلی بازی کردی چشمک

اینم چند تا عکس خوشگل داخل حرم

تو حرم همیشه دفتر نقاشیت و میاوردی و از هر فرصتی استفاده میکردی و نقاشی میکشیدی

اینم چند تا عکس از فضای سبز هتل که خیلی دوست داشتی اونجا رو

کلی خرید کردی از جمله لباس و اسباب بازی و کتاب و جناب خان و... ولی این عروسکه که باباحاجی برات خریده بود و خیلی دوست داشتی و گیر داده بودی تمام وسایلشو اینجوری دستت بگیری و هر کاری میکردیم راضی نمیشدی که حتی بزاری تو کیفم.

اینجا سوار اتوبوس شدیم بریم سوار هواپیما بشیم وسایل تو دستت و ببینخنده

در راه برگشت هم دوباره پیش مامانجون نشستی و کلی بازی کردی تا تهران.

آقا جان:برای دیدن دوباره ات لحظه شماری میکنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

کارواش
20 خرداد 95 20:19
با تشکر از مطالبي که در سايت قرار مي دهيد
مامان وبابا
پاسخ
ممنون عزیزم.