نوروز 94
محدثه دختر زیبای ما؛
"مامان عید شد؟" این جمله ای بود که از ساعتها قبل از سال تحویل و آغاز سال نو مرتبا از مامان می پرسیدی. خیلی ذوق داشتی چون قرار بود برای عیدی ی کادوی بزرگ از مامان و بابا بگیری... در ساعت 2:15 دقیقه سال 1394آغاز شد و شما هم برای سومین سال در کنارمون بودی. امیدوارم سال بسیار خوب و قشنگی داشته باشی و همیشه شاد و خندان و سرحال در کنارمون باشی.
دختر عزیزم عیدت مبارک
کادوی شما هم یه عروسک خوشگل بود که حسابی عاشقش شدی چون بهش با شیشه که شیر میدادی جیش میکرد.
و اما قبل از سال تحویل:
-با توجه به اینکه شما از ساعت 7 تا 10شب خوابیدی، و بعد از ی دوش آب گرم سرحال و قبراق تا لحظه آغاز سال نو کنارمون بودی و کلی با هم بازی کردیم.
- در آماده کردن سفره هفت سین کلی به مامان کمک کردی از جمله رنگ کردن تخم مرغ با رنگ انگشتی
محدثه جونی:دوستت دارم،
گلایه از تکراری بودنش نکن، عزیزم ؛تو زیاد دوست داشتنی هستی