اولین مروارید؛
دختر ناز و قشنگمون محدثه جون؛
دیروز در حال شیر دادن به تو بودم که یکدفعه متوجه شدم بله بالاخره سر و کله اولین مروارید پیدا شد وای که از خوشحالی داشتم بال در می آوردم.مامانجون که خونمون بود هم معاینت کرد و دیگه مطمئن شدم با ذوق فراوان زنگیدم به باباجون که مژدگونی بده مروارید دخترکمون زد بیرون.مبارک باشه عزیزم
دقیقا 7 ماه و 10 روزت بود.
آدرس دقیق: ردیف پایین سمت راست یه مروارید کوچولوی سفید
و به همین بهونه قشنگ،داریم تداروکات یه جشن کوچولو رو برات آماده میکنیم.
این گل هم بابا جون وقتی آمد خونه برای شما خریده بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی