یک روز با یار مهربان!
محدثه جونم؛
امروز من و شما به همراه بابا جونی رفتیم یه سری به نمایشگاه کتاب که همه ساله در تهران برگزار می شه زدیم.خدارو شکر شما هم سرحال و شاد و خوشحال کتابهارو دیدی و ی چندتایی هم خریدی.
دخترک نازم؛ تابزرگ بشی و خودت بتونی این کتابهارو بخونی من برات می خونم بعد هم خودت که یاد گرفتی بخون و لذت ببر.... . از کتاب چیزهای زیادی یاد می گیری عزیزکم.
یه چندتایی هم عکس گرفتیم که مشاهده بفرمایید:
(کدوم یکی رو بخرم!!!)
(یه کتاب می خوام بخرم اگه اجازه می دید!!!)
(در آخر یه بستنی اونم از نوع میهن و البته آقا مهربونه یه لیوان هم به من هدیه داد.)
(به اندازه تمام کلماتی که در همه کتابهای نمایشگاه موجود بود:می نویسم دوستت دارم)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی