دختردایی عزیز تولدت مبارک؛
این بار یه سلام از خودم به دختردایی عزیزم نیکا جونی؛
دیشب غافلگیرمون کردی، قرار بود سه هفته دیگه بیای، اما خداجونی از دل من بیشترتر خبر داشت و می دونست چقدر منتظر اومدنت هستم و دلم برات تنگ شده.
نیکا جون ؛دیشب داشتم می خوابیدم که مامانت زنگ زد و خبر داد که ظاهرا شما داری به این دنیا میای.
بله، درست بود و ساعت 6 صبح به دنیا اومدی وای که چقدر خوشحالم. خداروشکر که هم تورور زودتر پیشم اورد و هم اینکه صحیح و سالم.
دختر دایی عزیز؛ خوش اومدی به دنیای زیبا و قشنگ خداوند، به دنیایی که حالا با هم می تونیم کلی بازی کنیم و شاد باشیم،به دنیایی که وقتی توش قدم گذاشتی قشنگتر شد.
به دایی و زندایی عزیزم (خاله فاطمه) هم خیلی خیلی تبریک می گم و ازشون می خوام مواظب نیکا جونم باشن.
و اما وقایع امروز از نگاه تصویر:
«یه دسته گل خریدم و اومدیم برای دیدن نیکا جون»
«ولی خوب،نذاشتن من بیام بالا تو بخش ببینمت و من...»
«خودتو که ندیدم ولی اینم یه عکس خوشگل از شما»
نیکا جون:
پلک جهان می پرید ،دلش گواهی میداد،اتفاقی می افتد و...
فرشته ای از آسمان فرود آمد، تولدت مبارک