و اما مشهد... ؛
مرا خواندی و کرشمه کردی ! ایستادم به تماشایت وتو خرامان خرامان دلبرانه دلبری کردی حالا خوب می فهمم ... (خدایا چه جای خوبی بود چقدر با همه مهربون بودن، خادماش همش منو نوازش می کردند خدایا منو بازم بیار اینجا) و با حجاب معصومانه و کودکانه ات چه خوش در حرم پر از نور و با صفایش نشستی دختر گلم... و حرفهای دلت را با آقا زدی ... و اما دخترم:همیشه به یاد داشته باش اولین کسانی که تو را با او آشنا کردند.. ...