محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

تولد بهترین داداش دنیا

1396/10/3 17:02
نویسنده : مامان وبابا
261 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازنینم محدثه جونی؛

روز شنبه 02/10/1396 بالاخره انتظارهای ما به سر رسید و پسر خانواده و داداش گل عزیزترین دختر دنیا، "محمدحسین" پا به دنیای زیبای ما گذاشت و حالا از این به بعد زندگی ما شیرین تر خواهد شما و شما صاحب یک داداش کوچولو شدی که در آینده حتما پشت و پناه یکدیگر خواهید شد. انشاالله..

شرح آنچه که امروز و دیروز گذشت....روز 02/10/1396 ساعت 5 صبح راهی بیمارستان شدیم که شما چون گفته بودی میام در حالی که خواب بودی دایی جونی شما راه بغل کرد و تو ماشین گذاشت و به همراه مامانجون و باباحاجی رفتیم بیمارستان. ساعت 8 صبح که مامان رفت اتاق عمل، مامان مرضی دایی و خاله فاطمه (زن دایی) و نیکا جونی هم به ما اضافه شدن تا ساعت 10 که داداش کوچولوی شما را آوردن بیرون و دل ما شاد شد. عمه الهام و لیلا جون هم به ما اضافه شدن و همگی شاد و خرسند از سلامتی مامان و محمدحسین بعد از وقت ملاقات به خانه برگشتیم. تازه اول سختی من بود بابایی چون قرار بود یک شب جدا از مامانو بخوابی و این برای شما خیلی سخت بود  علی رغم بازی و سرگرمی اطرافیان با تو... هر چه که بود گذشت و امروز 03/10/1396 ساعت 12 ظهر من و شما رفتیم بیمارستان که مامانو و مامانجون و داداشی شما را بیاوریم خانه... بعداز تقدیم گل به مامانو به سمت خونه اومدیم و مراسمی از قبیل قربانی گوسفند و همچنین صرف شام کنا عمو و دایی و عمه و مادر و پدر بزرگ ها... امشب کنار کادوهای محمدحسین شما هم حسابی کادو گرفتی. چند تا عکس هم برات میزارم تا ببینی

ادامه مطلب را بببینید

خط زدن آخرین چوب خط انتظار

داریم میریم بیمارستان برای ترخیص محمدحسین

رسیدیم بیمارستان...

من و داداشم و البته اون نقاشی هم کشیدم برای مامانو

همیشه شاد و خندان باشی گل من.......

پسندها (1)

نظرات (0)