یلدا95
دختر گلم محدثه جونی
تجربه ی چهارمین یلدا با حضور فرشته ی پاکی چون تو،لحظاتش همه دست نیافتنی.
دختر عزیزم لحظات پایانی پاییزت،پر از خش خش آرزوهای قشنگ.
یلدات مبارک بانوی کوچک من
امسال شب یلدا به خونه ی مامانجون و باباحاجی رفتیم که دایی جونی و خاله فاطمه و نیکا جونی هم بودن و دو مهمون عزیز دیگه مامان مرضی و آقاجون هم بودن که دیگه حسابی جمعمون جمع شد و کلی خوش گذشت.
برای دیدن بقیه عکسا بفرمایید ادامه مطلب...
چند روز قبل از یلدا مهد قرآن که میری عکاس آوردن و به مناسبت شب یلدا ازتون عکس گرفتن.
یه جشن هم براتون تو مهد گرفتن اینم چند تا عکس از اون روز
آخر جشن هم کلی خوراکی های خوشمزه و جایزه گرفتین.
و اما عکسای شب چله
اینم دست هندونه ی کوچولوی شیرین(زحمت بافت انگشتر و دستبند و گوشواره و هد هندونه ای را مامان مرضی جون کشید)
اینم عروسکت که اونم با لباسهای کوچک خودت هنذونه ای کردی
و اما شام
دخترک عزیز من پاییز ثانیه ثانیه گذشت، اما یادت نرود اینجا کسی است به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز برایت ارزوهای خوب دارد.
عمرت یلدایی،دلت دریایی،روزگارت بهاری