محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

یه روز جمعه برفی و عاااالی پاییزی

1395/9/22 0:24
نویسنده : مامان وبابا
296 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک عزیزم محدثه جونی

در روز 19 آذر 95 جمعه صبح که از خواب بیدار شدیم دیدیم وای زمین سفیده سفیده و کلی برف آمده کلی خوشحال شدیم  من و بابایی شما رو صدا کردیم که محدثه جونی بلند شو برف امده بریم برف بازی.اخه شب قبلش تصمیم گرفته بودیم که به پیست آبعلی بریم و اونجا شما برف بازی کنی و آدم برفی درست کنی.وقتی از خواب بیدار شدی کلی ذوق کردی و صبحونتوکه باباجونی رفته بود حلیم گرفته بود و نان تازه کامل خوردی تا حاضر شیم بریم برف بازی و به من گفتی که به نیکا جونی هم بگیم تا با ما بیاد برف بازی.خلاصه رفتیم ولی یکم برفا آب شده بود ولی اونقدری بود که یه آدم برفی کوچولو درست کردیم و کلی بازی کردین.

بعداز اونجا به خونه ی مامانجون رفتیم که ناهار آبگوشت بود غذای مورد علاقه ی شما که خیلی دوست داری و ناهارت هم کامل خوردی بعدش هم بابایی گفت میخوام ببرمتون یعنی شما و نیکا جونی و به مجتمع شاپرک ها همون پارک تخم مرغی که خودت میگی و اونجا هم کلی بازی و شادی کردی و خیلی بهتون خوش گذشت.

بعد از اونجا هم به رستوران بختیاری رفتیم که مهمون دایی جون بودیم که شیرینی ماشینش که تازه خریده رو بهمون داد.

خلاصه یه جمعه ی خیلی خوب بود و کلی خوش گذشت.

برای دیدن بقیه عکسا بفرمایی ادامه مطلب...

اول از همه برف بازی و درست کردن آدم برفی که خیلی خوب بودمحبت

و بعدش هم خوردن دیزی که خیلی چسبید(نوش جونتون)

و بعدش هم رفتن به مجتمع شاپرک و دنیای کودکش که خیلی خوب بود از جمله بازیهای دست جمعی

داخل شهر کودکش چند تا عمو و خاله بودن که به شما بچه ها کمک میکردن و خیلی مهربون بودن

یه مسابقه هم گذاشتن که خیلی باحال بود

بعد از این همه بازی و شادی یه آبمیوه خنک میچسبه

و در آخر هم یه شام خوشمزه مهمون دایی جونی

دخترکم امیدوارم همیشه شاد شاد باشی و سالم و از ته دلت بخندیبوس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)