محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

سفر نامه مشهد9

1394/10/24 21:25
نویسنده : مامان وبابا
482 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم محدثه جونی

یه مشهد یهویی دوباره جور شد و رفتیم به پابوسی امام رضا.من واقعا خودم موندم که از لطف و کرامت امام رضا چی بنویسم چون دوباره نزدیک به یک ماه نشدکه  امام رضا مهربون ما رو دعوت کرد به حرم زیبا و مثل بهشتش.البته همه ی اینا بخاطر دل کوچک شما دختر نازمه که خیلی به امام رضا علاقه داری و وقتی از مشهد برمیگردیم خونه و همش میگی کی بریم پیش گنبدی امام رضا.وقتی هم که به حرم زیبایش میریم شما همش میگی مامانی این شعر و بخونیم و به گنبدی نگاه کنیم که البته که دیگه خودت کامل حفظی و تنهایی برای گنبد امام رضا میخونی:امام رضا به درد من دوا بده بیا منو شفا بده به من یه کربلا بده و بعدش هم این شعر و میخونی قربون کبوترهای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا.عزیز دل مامان ایشالله امام رضا همیشه نگهدارت باشه.16 دی ماه ساعت 9 صبح پرواز داشتیم و اونجا هم به هتل گلشن رفتیم و 19 دی ماه صبح برگشتیم.

زیارتت قبول عشق مامان و بابا

بقیه شرح ماجرای سفر در ادامه مطلب...

اینجا داشتیم سوار هواپیما میشدیم تا گفتم میخوام ازت عکس بگیرم سریع ژست گرفتی عشق مامان

از اونجایی عاشق کتابی تا هر جایی میریم و کتاب فروشی باشه سریع چند تا کتاب میخری این کتاب ها را هم از فرودگاه خریدی و تو هواپیما خوندیم با هم

اینم چند تا عکس با حرم

آب سقا خونه هم نوش جونت عزیزم 

اینجا هم داری با این دقت و علاقه به صدای نقاره خونه گوش میدی

و طبق معمول نقاشی کشیدن تو حرم

عاشق این عکست شدم گل مامان

اینجا هم رفتیم مرکز خرید آرمان و شما کلی خرید کردی

اینجا هم دیگه روز آخره و سوار هواپیما شدیم که برگردیم و تو راه کلی با هم بازی کردیم

آقا جان:برای دیدن دوباره ات لحظه شماری میکنم

پسندها (1)

نظرات (1)

خاله فريماه
25 دی 94 9:45
زيارتت قبول گل دختر يعني عاشقه امام رضا هستياا هميشه به گردش و شادي عاشق اون عكست با چادر وشال شدم
مامان وبابا
پاسخ
خیلی ممنون خاله جون مهربونم که به سایتم سر میزنیدوستت دارم